آثار موراکامی بیشتر سوررئالیستی است و مضمون تنهایی و ازخودبیگانگی دارد. علاقه هاروکی موراکامی به موسیقی، دوی ماراتن و گربهها، به خوبی در آثارش نشان داده شده است. کازوئو ایشی گورو نویسندهی ژاپنی برنده جایزهی بوکر و همچنین برندهی نوبل ادبیات درباره هاروکی موراکامی میگوید: «او دو سبک متمایز دارد: از یک سو سبک غریب و آشوبگرایانه و از سوی دیگر شیوه مالیخولیایی بسیار کنترل شده».
هاروکی موراکامی نویسنده ژاپنی متولد سال ۱۹۴۹ است. او از دوران کودکی به شدت تحت تأثیر فرهنگ غرب و همچنین موسیقی و ادبیات روسیه بود. او با خواندن طیف گستردهای از آثار نویسندگان اروپایی و آمریکایی مانند فرانتس کافکا، گوستاو فلوبر، چارلز دیکنز، کورت وونهگات، فیودور داستایوفسکی، ریچارد براتیگان و جک کرواک بزرگ شد. همین تأثیرات غربی است که موراکامی را از بیشتر دیگر نویسندگان ژاپنی متمایز میکند.
بیشتر بخوانید: آدم بزرگ ها از شازده کوچولو چه یاد می گیرند؟
پس از تاریکی (After Dark)
از بین آثار موراکامی پس از تاریکی در سال ۲۰۰۴ منتشر شده است. بعد از تاریکی رمان نه چندان بلندی است که زندگی شبانه توکیو را در عصر تسلط تکنولوژی دیجیتال و غرق شدن شهری در میان چراغهای نئون روایت میکند و روان آدمهایی سرگشته و مبهوت را که در چنبره چنین فضا و مکانی اسیرند میکاود.
هاروکی موراکامی در این کتاب سبک سوررئال خود را در پیش گرفته است. او شخصیتهایی نه کاملا مثبت و نه کاملا منفی، بلکه خاکستری آفریده است تا مثل آدمهای عادی باورپذیر باشند. پس از تاریکی را مهدی غبرایی به فارسی ترجمه کرده است.

بخشی از رمان پس از تاریکی
چشمها شکل شهر را مشخص میکند. ما از بالا و از نقطه دید یک پرندهی بلندپروازِ شب صحنه را میبینیم. همهجا را نگاه میکنیم. شهر مانند موجود انفرادی عظیمالجثهای به نظر میرسد یا بهتر بگوییم مانند یک موجود کلی انفرادی است که از تعداد زیادی موجودات میکروسکوپی درهم پیچیده ساخته شده است.
بزرگراههای بیشماری تا انتهای اطراف آن کشیده شده که سلولهای تازه خونی را دائماً در آن به جریان میاندازند و با فرستادن اطلاعات جدید نوع قدیمی آن را جمعآوری کرده و اطلاعات مفید میفرستند. سپس با ارسال تناقضهای جدید، قدیمی آن را جمعآوری میکند. تمام قسمتهای بدن به خاطر ریتم ضربانش مرتعش میشود و عکسالعمل شدید نشان میدهد و تشنج ایجاد میکند. نیمهشب فرا میرسد و با وجود آنکه اوج فعالیت روزانه به سر رسیده اما تاثیری در سوخت و ساز بدن که لازمهی زندگی است ندارد و باعث صدای متداوم بم در شهر میشود، صدای یکنواختی که بالا و پائین نمیرود اما مملو از نگرانی است.
اول شخص مفرد (First Person Singular)
اول شخص مفرد مجموعهای از هشت داستان از هاروکی موراکامی است. نام این هشت داستان از این قرار است: خامه، بر بالین سنگی، چارلی پارکر بوسا نووا مینوازد، با بیتلز، اعترافات میمون شیناگاوایی، کارناوال، مجموعه اشعار یاکولت سوالوز و اول شخص مفرد.
این کتاب در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. همانطور که از عنوان این کتاب مشخص است، تمام داستانها به زبان اول شخص مفرد روایت میشوند. موراکامی اول شخص مفرد را در سبک رئالیسم جادویی نوشته است و این استعداد او به ویژه در داستانهای «چارلی پارکر بوسا نووا مینوازد» و «اعترافات میمون شیناگاوایی» تحسین شده است.

بخشی از مجموعه اول شخص مفرد
دکمه زنگ را فشار دادم، اما کسی جواب نداد. کمی صبر کردم، دوباره فشار دادم، ولی باز هم جوابی نیامد. به ساعتم نگاهی انداختم. طبق برنامه رسیتال پانزده دقیقه پیش باید شروع میشد. ولی هیچ خبری از باز شدن در نبود. رنگ روی در ورودی در بعضی قسمتها پوستهپوسته شده بود و کمکم داشت زنگ میزد. فکر دیگری به ذهنم نرسید، بنابراین دوباره دکمه زنگ را فشار دادم و این بار اندکی نگاه داشتم، ولی خبری نشد. سکوت مطلق.
واقعاً دیگر مستأصل شده بودم. ده دقیقهای پشتم را به دروازه تکیه دادم و همانجا ایستادم. گفتم شاید کسی پیدایش شود. اما هیچ خبری نشد. هیچ نشانی از جنبش و حرکت به چشم نمیخورد؛ نه درون ساختمان و نه بیرونش. هیچ بادی نمیوزید. هیچ پرندهای جیکجیک نمیکرد، هیچ سگی پارس نمیکرد و کماکان لایهای ضخیم از ابرهای خاکستری بر فراز همهچیز سایه افکنده بود.
کافکا در کرانه (Kafka on the Shore)
کافکا در کرانه یا کافکا در ساحل یکی از معروفترین آثار موراکامی است. موراکامی کافکا در کرانه را در سال ۲۰۰۲ در ژاپن منتشر کرد. کافکا در کرانه مثل برخی آثار موراکامی به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده است. این کتاب دو داستان موازی را روایت میکند که هیچ ارتباطی با هم ندارند اما در نقطهای به هم گره میخورند. فصلهای فرد کتاب درباره کافکا (پسری ۱۵ ساله) و فصلهای زوج آن روایت ناتاکا (مردی مهربان که در اثر یک اتفاق در کودکی، تواناییهایی به دست آورده) است.
این رمان را انتشارات نیلوفر به ترجمه مهدی غبرایی چاپ کرده است. این کتاب خواندنی را از دست ندهید.

بخشی از رمان کافکا در کرانه
جنگ که دربگیرد، خیلیها مجبورند سرباز بشوند. سلاح به دست میگیرند و میروند جبهه و ناچار میشوند سربازهای طرف دیگر را بکشند. هرچه بیشتر بتوانند. هیچکس عین خیالش نیست که دوست داری دیگران را بکشی یا نه. کاری است که ناچاری بکنی. وگرنه خودت کشته میشوی. جانی واکر با انگشت به سینهی ناکاتا اشاره کرد. گفت: «بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه».
بستن چشمهایت چیزی را عوض نمیکند. چون نمیخواهی شاهد اتفاقی باشی که میافتد، هیچچیز ناپدید نمیشود. در واقع دفعهی بعد که چشم وا کنی، اوضاع بدتر میشود. دنیایی که تویش زندگی میکنیم اینجور است، آقای ناکاتا. چشمانت را باز کن. فقط بزدل چشمهایش را میبندد. چشم بستن و پنبه در گوش چپاندن باعث نمیشود زمان از حرکت بایستد.
تعقیب گوسفند وحشی (A Wild Sheep Chase)
یکی از کتاب های هاروکی موراکامی که باید آن را بخوانید، تعقیب گوسفند وحشی است. این رمان سومین رمان هاروکی موراکامی است که در سال ۱۹۸۲ در ژاپن منتشر شد و در همین سال جایزه ادبی نوما را دریافت کرد. بخشهایی از این رمان به به شیوه داستانهای پلیسی-جنایی به سبک معمایی و اسرارآمیز نوشته شده و بخشهای دیگری در فضایی سوررئال میگذرند و چرخشهای پستمدرن نویسنده بین این دو فضا از جذابیتهای داستان است.
این رمان را هم مثل بعضی از دیگر کتاب های موراکامی مهدی غبرایی به فارسی برگردانده است.
شخصیت اصلی این رمان یک مرد ژاپنی بدون نام ۳۰ ساله است. این مرد یک گوسفند وحشی را تعقیب میکند که در جسم انسانها حلول میکند. دوست مرد برای او عکسی از یک سری گوسفند در چمنزار میفرستد و مرد نیز در روزنامه این عکس را استفاده میکند و بعد افرادی به سراغ او آمده و او را مجبور میکنند که گوسفند را برای آنها پیدا کند.

بخشی از رمان در تعقیب گوسفند وحشی
سر قدم هشتم ایستادم، چشمها را باز کردم و نفس عمیقی کشیدم. همهمهی خفیفی توی گوشم بود، انگار نسیم دریا از لای پردهی سیمی زنگزدهای میگذشت. یادش که افتادم، از خودم پرسیدم کی لب دریا بودم؟ بگذار ببینم. ۲۴ ژوئیه، شش و نیم صبح. وقت مناسب سال برای کنار دریا، ساعت دلخواه روز. کنار دریا هنوز خلوت است. رد پاهای مرغ دریایی بر لب دریا مثل سوزنبرگهای کاج پس از بادی تند پراکنده است.
بیشتر بخوانید: بهترین کتاب های جنایی که نباید از دست بدهید!
۱Q84
رمان سه جلدی یک کیو هشتاد و چهار روایتی پیچیده و سوررئال است که بین داستان دو شخصیت، یکی مرد و دیگری زن که به دنبال هم میگردند، در حال حرکت است. این رمان به مسائل اجتماعی و احساسی همچون مذاهب، خشونت، عشق و روابط خانوادگی میپردازد.
اگر تا به حال درباره نظریه جهان های موازی خوانده باشید، شاید برایتان جالب باشد که بدانید در میان آثار موراکامی ، این داستان در جهان های موازی میگذرد. نام این رمان هم یادآور رمان ۱۹۸۴ جورج اورول است.

داستان کتاب ۱Q84 در سال ۱۹۸۴ در کشور ژاپن اتفاق میافتد. مردی به نام آئو مامه در ترافیک شهر توکیو گیر کرده است. اما چون قرار ملاقات خیلی مهمی دارد که باید حتما سروقت به آن برسد از تاکسی پیاده میشود. از پلههای اضطراری آزادراه استفاده میکند و بدون اینکه خودش متوجه شود، وارد دنیای موازی با دنیای واقعی میشود. او در نگاه دوم متوجه تغییراتی میشود. به نظر میرسد لباس فرم پلیسها تغییر کرده است و مردمی از یک فرقه را میبیند که هیچ چیزی دربارهشان نشنیده است. بهرحال او موفق میشود تا درست به موقع، به قرارش برسد. در یک هتل مردی را به قتل میرساند…