مدرسه صبح رویش مدرسهای برای کودکان کار است که با یک الگوی آموزشی نوین و خلاقانه، سعی میکند با ایجاد یک محیط صمیمی و غنی به کودکان کار در کنار آموزش دروس هر مقطع، بهتر زندگی کردن را آموزش دهد. بچههای مدرسه صبح رویش در کلاسهایی مثل بازیکده، وطنکده و عجبکده و زنگ حال خوب شرکت میکنند و همراه با یادگیری مطالب، درسی مهارتهای فردی و اجتماعی خود را بهبود میبخشند. این آموزشها به کودکان کارکمک میکند با وجود فقر و شرایط دشوار، مانند بقیهی کودکان فرصت رشد و ترقی داشته باشند تا در آینده برخلاف چرخهی معیوبی که اغلب کودکان کار را به بزهکاری میکشاند، آنها را تبدیل به انسانهایی با مهارت و توانا کند. به مناسبت روز جهانی ریشه کنی فقر، بیست و پنج مهر، با آقای عراقینیا حامی و همکار این مجموعه گفتوگو کردهایم.
بیشتر بخوانید: ماهی سیاه کوچولو را برا کودکان بخوانیم یا خیر؟
مدرسهی مدرسه صبح رویش کارش را از چه سالی آغاز کرد؟
صبح رویش در سال ۹۳ آغاز به کار کرد که البته کار رسمی مدرسه از سال ۹۴ بود. این یکسال صرف کار طراحی مدرسه شده بود.
مدرسهای که صبح رویش کارش را در آنجا آغاز کرد جزء مدارس آموزش و پرورش بود؟
خیر. مدرسه صبح رویش از جمله مدارسی بود که شهرداری قرار بود آن را تخریب کند به همین خاطر تخلیه شده بود که بعد از صحبت با شهرداری اقدام به مقاوم سازی مدرسه کردند.
پس در نهایت کمکی هم به شروع کار کرده.
بله، اگر شهرداری اجازهی استفاده از مدرسه را نمیداد کاری آغاز نمیشد.
احتمالا مشکلاتی در شروع کار داشتید، از آنها بگویید.
بله وجود داشت؛ اما بنده به این موارد مشکل نمیگویم. در واقع مسائلی هستند که میشود آنها را حل کرد.
مهمترین مسألهای که در شروع کار وجود داشت چه بود؟
مسألهی مالی مهمترین مسالهی آغاز کار است. چون بچههایی که به این مدرسه وارد میشوند یکی از این چند مورد اند: بازمانده از تحصیل، بچههای کار، بچههای آسیب و شهروندان غیرایرانی.
بیشتر این بچهها از کدام نواحی هستند؟
برنامه بر این بوده که از بچههای محلّه باشند اما از اطراف هم هستند، مثلا از شهرری و…
نحوهی ثبت نام این بچهها به چه شکل است؟
الآن خودشان هم برای ثبتنام میآیند. قبلا توسط مددکاریهای اجتماعی ثبتنام میشدند. مددکاران با گفتن مزایای تحصیل و… باعث ترغیب خانواده و بچهها به تحصیل می شدند.
این ترغیب نتیجهی مطلوبی هم داشته است؟
بله. الآن نزدیک به هفتصد دانشآموز داریم.
در کدام پایههای تحصیلی؟
یک دبستان پسرانه، یک دبستان دخترانه، یک دوره اول متوسطه پسرانه و یک دوره اول دخترانه؛ و شبیه همین کار در منطقه ۱۵هم در حال اجراست.
هزینهی این مدارس چگونه تامین میشود؟
همهی هزینهها توسط خیرین تامین میشود.
هزینهی مربوط به معلمها چطور؟
معلمها به صورت نیمه-داوطلب هستند، هزینهی کمتری دریافت می کنند و در بعضی موارد هزینهی رفت و آمد.
زمان تحصیل برای بچهها به چه شکل هست؟
بچهها در یک نوبت پیش ما هستند و بعد از آن دوباره به محل کارشان برمیگردند، مثل دستفروشی در مترو، چهارراهها و… یک تعداد از بچهها هم تا نیمههای شب مشغول کار هستند.
نحوهی تعامل شما با این بچهها چطور است؟
تعامل ما بر مبنای احترام است. احترام به شخصیت انسانی هر فرد خارج از برچسبهای روزانهای که برای این افراد وجود دارد و خب وقتی احترام میگذاری، نتیجهی احترام را میبینی. منتهی این روش یک مسیر طولانیست و به طور کلی با این روش شاهد کاهش مشکلات در این افراد هستیم. مثلا وقتی افرادی برای اولین بار وارد مدرسه میشوند این مشکلات زیاد میشود اما به مرور زمان مجدد فروکش می کند و با دیدن تعاملات انسانی و ثمرهاش به سمت احترام میرود. مورد مهم بعدی مثل هر تعامل انسانی، اعتماد است. ما به این افراد اعتماد میکنیم و کارهایی را به آنها میسپاریم.
چگونه میزان تلاش این بچهها در درس را نسبت به بچههایی که در مدارس عادی درس میخوانند میسنجید؟
تدریسهای ما متفاوت است. ما به نوعی دیگر با این بچهها فعالیّتهای آموزشی را پیش میبریم. اگرچه از نظام آموزشی تبعیت می کنیم اما در روشها متفاوت هستیم. مثلاً اساس کار ما در دوره ابتدایی با بازی است و از جمله مزایای بازی این است که در حین بازی کسی خسته نمیشود، کسی اذیّت نمیشود و در همین بازی به روش غیرمستقیم میفهمد و یاد میگیرد. یا اینکه دانشآموز می فهمد چرا باید درس ریاضی و یا غیره را بخواند، سوالی که اکثر کسانی که درس ریاضی و دروس دیگر را میخوانند جوابش را نمیدانند. بسیاری از یادگیریهای مرسوم یادگیری زائد است، باعث اتلاف وقت، کم حوصلگی و کلی موارد از این قبیل میشود. چرا دانشآموزی که مبحثی را یاد گرفته باید چند بار از روی همان مبحث رونویسی کند؟ چرا به جای این کار زمانش را به یادگیری مهارت دیگری اختصاص ندهد؟ ماحصل این قضیه این میشود که دو خط را زیبا مینویسد و بقیه آن را اجق وجق. در این مدرسه ما با اطلاع از دانش پیشین بچهها سعی میکنیم گرفتار مواردی از این قبیل نشویم.
نوع تلاش این بچهها چطور است؟ ببینید شما در اکثر مناطق آموزشی فعالیت داشتید و دانشآموزهای مناطق مختلف را مشاهده کردهاید. حالا یک شخصی که قبلاً و در زمانی که به طور معمول آموزش آغاز میشود، هیچ ارتباطی با معلم و مدرسه نداشته و تازه وارد مدرسه شده، چگونه با این سیستم تعامل میکند؟
مزیت این بچهها نسبت به بچههای دیگر در رشد اجتماعی بالای این دانشآموزان است و زود قادر به ارتباط هستند و اساس یادگیری هم بر ارتباط است. یادگیریای که در اینجا انجام میشود مبنای علمی دارد، در سایر جاها شما کمتر مدارسی را می بینید که بتوانند از کاری که انجام میدهند دفاع علمی بکنند. اما کاری که در مدرسه صبح رویش انجام میشود مبتنی بر پژوهشهای علمی، تجربههای داخلی و جهانی است. با شناختی که از این دانشآموزان داریم و براساس این که عدهای از این بچهها محرومیّتهای محیطی، عدّهای تاخیر رشدی ومشکلاتی اینچنینیاند، طوری تحت آموزش قرار میگیرند که متناسب با تاخیر رشدی و دیگر مشکلات آنها باشد و بشود این مشکلات را تا حدی جبران کرد. در حین بازی یاد میگیرد چرا باید بخوانند، چرا بفهمند و… برنامهی ما هم این است که کودککار در آینده بشود جوان کارآفرین.
این سوال به نظرم خیلی کلیشهایست ولی خب با توجه به اینکه شما در این زمینه تجربه و فعالیت دارید، به نظرتان ریشه کن سازی فقر امکان پذیر است؟
خب امکانش هست ولی نمیکنیم. ما برنامه ی ویژه ای را به ریشهکن سازی فقر اختصاص ندادهایم. بدون برنامه امکان پذیر نیست.
و آخرین سوال. مردم چطور می توانند به این مجموعه کمک کنند؟
از طریق شمارههای موسسه در تلگرام و اینستاگرام می توانند به مدرسه کمک کنند و بگویند کمکشان صرف چه مواردی بشود. مثلا تجهیز کتابخانه، آزمایشگاه و…
در ضمن این موارد ما دو مینیبوس برای بچههایی داریم که نمیتوانند به مدرسه بیایند به نام جابزی. این مینیبوس در مکان های مختلف رفته و به کودکان کار آن ناحیه برای حدود دو ساعت آموزش میدهد.