چرا فیلم لئون The Professional هنوز تا این اندازه دوست‌داشتنی است؟

37
زمان خواندن: ۵ دقیقه

لئون حرفه‌ای در سال ۱۹۹۴ اکران شد و پس از ۲۵ سال همچنان یکی از محبوب‌ترین فیلم‌هاست. شخصیت‌ها هنوز در خاطر ما نقش بسته و دوست‌داشتنی‌اند. یکی از مهم‌ترین مسائلی که باید در نقد فیلم لئون حرفه‌ ای توجه داشت همین مسئله است. که چگونه پس‌ازاین همه‌سال ماتیلدا و لئون در خاطر فیلمبازان نقش بسته‌اند.

در اینجا می‌توانید نقد فیلم لئون حرفه‌ای با نگاهی به جذابیت شخصیت‌ها و ارتباط خاصی که میان آن‌ها برقرارشده است را بخوانید تا بدانید که چرا این فیلم هنوز که هنوز است پس‌ازاین همه‌سال هنوز هم برای ما دوست‌داشتنی است.

بیشتر بخوانید: بهترین فیلم های ۲۰۲۰

خلاصه داستان فیلم لئون حرفه‌ای؛ اگر فیلم را ندیده‌اید!

فیلم لئون حرفه‌ای یا Léon: The Professional در سال ۱۹۹۴ اکران شد. باوجود گذشت بیش از ۲۵ سال از ساخت و اکران، این فیلم هنوز محبوبیت خود را حفظ کرده است و در دل علاقه‌مندان به سینما جای ویژه‌ای دارد.

خلاصه داستان فیلم لئون حرفه‌ای خیلی ساده است. ماتیلدای کوچک که از خرید بازمی‌گردد متوجه می‌شود که تمامی خانواده‌اش ازجمله برادر کوچک ۴ ساله‌اش کشته‌شده‌اند. او برای نجات جان خودش درب خانه لئون را میزند. فردی که آدم کشی را به‌عنوان حرفه دنبال می‌کند ولی به‌هیچ‌عنوان در فکر رساندن آسیبی به ماتیلدا نیست. در این میان ماتیلدا قصد انتقام قتل برادرش را دارد که رابطه‌ای جذاب میان مات یلدای کودک و لئون آدم کش شکل می‌گیرد.

این تمامی خلاصه داستان فیلم لئون حرفه‌ای است اما برای اینکه این فیلم بتواند شما را متوجه دوست‌داشتنی بودنش کند شما باید آن را تماشا کنید. باید معصومیت کودکانه و همچنین رو به رشد ماتیلدا و کودکی متوقف‌شده لئون در جسم یک آدم کش حرفه‌ای و رابطه ‌این دو را ببینید تا متوجه شوید که دوست داران این فیلم از چه سخن می‌گویند.

رابطه لئون و ماتیلدا ؛ پدرانه یا در آستانه بلوغ؟

پیش از اینکه به رابطه ‌این دو بپردازیم بد نیست که خصوصیات اخلاقی و زندگی هر دو را مرور کنیم.

ماتیلدا ۱۳ ساله است. در آستانه بلوغ. او خانواده خوبی ندارد. پدرش فروشنده مواد مخدر است. مادرش زنی بی‌خیال و بی‌قید و خواهری خودخواه دارد. تنها فردی که او از میان همه دوست دارد برادر کوچک‌تری است که ۴ یا ۵ ساله است. فردی که هنوز کوچک است و معصوم‌تر از آن است که لیاقتش مرگ باشد.

او همه این افراد را در فاصله یک خرید از دست می‌دهد و فرصت کمی برای نجات جانش دارد. او تنها کاری که می‌تواند بکند این است که در مقابل صحنه مرگ خانواده‌اش متأثر نشده و تظاهر به بی‌اعتنایی کند. برود و زنگ یک واحد دیگر را بزند. هر واحدی جز خانه خودشان. اگر مات یلدای نوجوان هر حرکتی به‌جز این انجام بدهد، اگر گریه کند، اگر جیغ بزند، اگر فرار کند، بلافاصله کشته می‌شود.

ماتیلدا از همان ابتدای ماجرا خیلی بزرگ‌تر از سنش عمل کرده است. این مسئله خیلی ساده به ما می‌فهماند دختر ماجرا آن‌قدرها هم بچه‌سال نیست. شجاع و باهوش‌تر از آن است که باید باشد و شاید مسئولیت برادر کوچک‌ترش این را برای او رقم‌زده باشد. ماتیلدا در سن و موقعیت حساسی است. او زمانی که هیچ پناهی ندارد با لئون آشنا می‌شود. یک آدم کش حرفه‌ای. پناهگاه خوبی به نظر نمی‌رسد. مگر نه؟

در سویی دیگر ما با لئون آشنا می‌شویم. یک آدم کش حرفه‌ای میان‌سال. این لقب به‌سادگی می‌تواند لقب یک شخصیت منفی و منفور همانند چیزی که گری اولدمن در این فیلم است، باشد. ولی لئون خیلی دوست‌داشتنی‌تر از این حرف‌ها ظاهر می‌شود. فردی که همیشه مطابق یک اصول خاصی زندگی می‌کند. نظم و ترتیب منحصربه‌فردی حتی در آدم کشی دارد. یک قیافه همیشگی خاص و حتی خنده‌دار، نشسته خوابیدن و نوشیدن همیشگی شیر، مشخصات بارز این فرد هستند. لئون نشان می‌دهد که حتی یک آدم کش زمانی که به او نزدیک شویم هم آن‌قدرها ترسناک نیست.

آنچه لئون را دوست‌داشتنی می‌کند کودک بودنی است که به‌سادگی قابل‌مشاهده است. مهم نیست که او چقدر در قتل حرفه‌ای باشد. در تمامی حرکات لئون یک کودکی نهفته است که با یک گیاه دوست است و عاشق سینما رفتن و تماشا کردن کمدی‌های موزیکال است. اهمیتی که او برای گلدانش قائل است و همچنین مدلی که از ماتیلدا مراقبت می‌کند لئون را دوست‌داشتنی می‌کند. لئون هرقدر هم که قاتل باشد درست مثل یک کودک دوست‌داشتنی است. انگار که شخصیت او هرگز رشد نکرده است.

بیشتر بخوانید: چرا سریال فرندز دوباره محبوب شد؟

رابطه ماتیلدا و لئون با همه این حرف‌ها خیلی ساده شکل می‌گیرد. هرکدام برای دیگری نقش چیزهایی را بازی می‌کند که لازم داشته وجود داشته باشد. ماتیلدا لطافت را به زندگی لئون می‌برد و همچنین صداقت و زیبایی را در دنیای سیاهی که تنها گل و گیاه در آن قابل‌اعتمادند را به لئون هدیه می‌کند. در نقد فیلم لئون حرفه‌ای بیشترین چیزی که باید به آن توجه کرد شخصیت‌های داستان است. اینکه چگونه هستند و چگونه خواهند شد و همه این‌ها در پس رابطه دوست‌داشتنی این مرد میان‌سال و این کودک رقم می‌خورد.

ماتیلدا به یک حامی نیاز دارد. کسی که اهمیت بدهد. لئون برای یک گلدان چنان ارزش و اهمیتی قائل است. پس قطعاً از این نظر قابل‌اعتماد است. علاوه بر این روحیه پدری که ماتیلدا در لئون بسیار بیشتر از پدر خودش پیدا می‌کند او روح برادر کوچکی که ازدست‌داده است را نیز در لئون می‌یابد و می‌بیند که باید از او مراقبت کند. ماتیلدا و لئون درست مثل بچه‌ها همبازی یکدیگر می‌شوند و همزیستی آن‌ها یکی از زیباترین همزیستی‌های رقم خورده در سینماست.

لئون نیز به محبت انسان‌ها نیاز دارد. به زیبایی نیاز دارد. به‌سادگی، صداقت و زندگی نیاز دارد و ماتیلدا تمامی این‌ها را برای او دارد. او از ماتیلدا مراقبت می‌کند و اجازه می‌دهد تا ماتیلدا نیز مراقب او باشد.

این دو در جهان هیچ‌کس را به‌جز یکدیگر ندارند و انگار که در جهان تنهای تنها باشند زندگی می‌کنند.

لئون حرفه‌ای نه‌تنها در شخصیت‌پردازی لئون و ماتیلدا که به‌طورکلی در مبحث شخصیت‌پردازی قوی عمل کرده است. تا جایی که استنفیلد با بازی گری اولدمن به‌عنوان یکی از سیاه‌ترین شخصیت‌های سینمای جهان شناخته می‌شود.

دیالوگ لئون و ماتیلدا ؛ مهر تائید جذابیت اثر

علاوه بر تصویر دیالوگ لئون و ماتیلدا جذابیت این اثر را تائید می‌کنند. دیالوگ‌ها بسیار مؤثر هستند و به دل می‌نشینند. آن‌ها نه‌تنها داستان را پیش برده و از درونیات افراد پرده‌برداری می‌کنند بلکه می‌توانند درست مانند یک جمله زیبا هنرمندانه و به خاطر سپردنی باشند و حتماً شما هم می‌دانید که دیالوگ‌ها تا چه اندازه برای مخاطب می‌تواند جذاب باشد و در نقد فیلم لئون حتما باید به این مسئله توجه کرد.

لئون:این گلدون تنها دوستمه، همیشه سبزه، ساکته، مثل خودمه؛ ریشه نداره.
ماتیلدا: اگه واقعاً دوستش داری تو زمین بکارش تا ریشه داشته باشه

این دیالوگ‌ها همه به خوبی از جزئیاتی خبر می دهند که وجود آن‌ها به ماندگاری یک فیلم کمک خواهد کرد.

ماتیلدا : زندگی همیشه اینقدر سخته یا فقط وقتی بچه هستی اینطوریه ؟
لئون : همیشه اینطوریه …

لئون: اگه نمیتونستی خانوادتو تحمل کنی پس چرا داری گریه میکنی
ماتیلدا: چون اونا برادرمو کشتن مگه چی کار کرده بود فقط چهار سالش بود. هیچوقت گریه نمیکرد. فقط کنار من مینشست و منو بغل میکرد. من براش بیشتر مادر بودم تا اون خوک کثیف لئون: درباره خوک ها اینجوری حرف نزن. از اکثر آدما بهترن

لئون: ماتیلدا، از وقتی تو رو دیدم همه چی تغییر کرده، به زمان احتیاج دارم واسه تنها بودن، تو هم به زمان احتیاج داری تا یکم بزرگ شی!
ماتیلدا: من به اندازه کافی بزرگ شدم، از الان به بعد فقط سنم زیاد میشه!
لئون: برای من برعکسه، من سنم به اندازه کافی زیاد هست، زمانی برای بزرگ شدن میخوام!

2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 دیدگاه برای “چرا فیلم لئون The Professional هنوز تا این اندازه دوست‌داشتنی است؟